جدول جو
جدول جو

معنی پادار شدن - جستجوی لغت در جدول جو

پادار شدن
استقرار یافتن مستقر شدن مکانت یافتن
تصویری از پادار شدن
تصویر پادار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
پادار شدن
کنایه از پابرجا شدن، استوار شدن
تصویری از پادار شدن
تصویر پادار شدن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیدار شدن
تصویر بیدار شدن
برخاستن از خواب، آگاه شدن هوشیار گشتن متنبه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
زیر پاشدن پی سپر شدن، لگد کوب شدن، هدر رفتن باطل گردیدن (چنانکه خون کسی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پدیدار شدن
تصویر پدیدار شدن
نمایان گشتن ظاهر شدن پدید شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پامال شدن
تصویر پامال شدن
زیر پا له شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باردار شدن
تصویر باردار شدن
میوه دار شدن مثمر گردیدن (درخت)، آبستن گردیدن حامله شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیدار شدن
تصویر بیدار شدن
از خواب برخاستن
کنایه از هوشیار شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پدیدار شدن
تصویر پدیدار شدن
نمایان شدن، ظاهر شدن، به وجود آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اداره شدن
تصویر اداره شدن
انجام شدن، به پایان رسیدن، تمام شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پامال شدن
تصویر پامال شدن
لگدکوب شدن، زیر پا له شدن، پی سپر شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پادار کردن
تصویر پادار کردن
کنایه از برقرار کردن، پابرجا کردن، در علم حسابداری تامین اعتبار برای هزینه ای
فرهنگ فارسی عمید
دارای نام بودن، شهرت ظوازه، دارای جاه ومقام بودن، پهلوانی دلیری، اهمیت ارجمندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناکار شدن
تصویر ناکار شدن
بسختی مجروح و صدمه دیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پامال شدن
تصویر پامال شدن
((شُ دَ))
پایمال شدن
فرهنگ فارسی معین